1

گرما، جنگ و نان؛ نگاهی به تاثیر گرمایش هوا و جنگ اوکراین بر بحران جهانی غلات

از جنگ اوکراین تا جنگ گندم

ناپایداری در بازار جهانی غلات که تحت تأثیر تغییرات آب‌و‌هوایی و بروز خشکسالی‌ها، در اقصی نقاط دنیا، از جنوب ایالات متحده و اروپای غربی گرفته تا آسیای‌جنوبی و خاورمیانه، شروع شده بود، طی یک سال گذشته و با آغاز جنگ اکراین و روسیه شدت یافت، چرا که این دو کشور هر دو از صادر‌کنندگان مهم گندم و کلزا در جهان هستند. در واقع حمله نظامی روسیه به اکراین باعث شد بنادر این کشور بلوکه شده و صادرات 20 ملیون تن غلات مختل شود. اگرچه روسیه، دولت اوکراین را به دلیل مین‌گذاری در دریای سیاه، عامل اصلی ایجاد اختلال در صادرات گندم، معرفی می‌کند ولی مین‌گذاری‌ها در ‌واقع یک استراتژی جنگی برای پیشگیری از حملات روسیه از سمت دریای سیاه به بنادر استراتژیک اوکراین است. از سوی دیگر، اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه روسیه صادرات گندم روسیه را نیز با مشکل مواجه کرده است. همچنین اخباری مبنی بر دزدیده شدن غلات و تجهیزات کارخانه‌های منطقه دونباس اوکراین توسط روسیه انتشار یافت. به دنبال آن سفارت اوکراین در بیروت مدعی شد که بیش از صد‌هزار تن گندم از طریق کشتی، وارد سوریه -از متحدین روسیه- شده، خبری که دولت آمریکا و بریتانیا هم آن‌را تایید کردند[1].

به دنبال جنگ اوکراین کشورهایی که در انتظار ورود غلات این کشور بودند، هریک دنبال یافتن صادرکنندگان جدید یعنی جایگزین برای بازار اوکراین هستند و به این ترتیب، از اواخر ماه فوریه، شاهد رقابت کشورها بر سر دسترسی به غلات هستیم.

با این وجود، طی روزهای اخیر، با سفر وزیر امورخارجه روسیه به ترکیه، مذاکراتی بین دو کشور بر سر ایجاد “کریدور غذایی” در دریای سیاه، برای از سر‌گیری صادرات غلات و روغن اوکراین صورت گرفت. براین اساس، روسیه بر تامین امنیت کشتی‌های حامل غلات تاکید و ترکیه که کنترل تنگه بوسفور و داردانل را دارد، تضمین کرد تمام موانع موجود تردد کشتی‌های حمل غلات در دریای سیاه را از میان بردارد. توافق ترکیه و روسیه در حالی اتفاق می‌افتد که ترکیه عضو ناتوست و به اوکراین کمک نظامی می‌کند. با توجه به این توافق ترکیه در مرکز حل این مسئله استراتژیک قرار می‌گیرد و به بازیگری مهم در مذاکرت دولت‌های غربی و روسیه تبدیل می‌شود.

بایستی در نظر داشت که مسئله غلات، تنها به جنگ اوکراین ختم نمیشود.  توقف صادرات هند که دومین تولیدکننده بزرگ گندم جهان است[2]، سبب افزایش 40 درصدی قیمت گندم طی سه ماه شد و در بازارهای جهانی رکورد زد، طوری که وزیر کشاورزی آلمان با انتقاد از دولت ‌هند گفت «اعمال چنین محدودیت‌های صادراتی یا حتی تعطیلی بازارها بحران را تشدید می‌کند و حتی به کشاورزان هندی نیز آسیب می‌رساند. […] از هند می‌خواهیم که مسئولیت‌های خود را به‌عنوان عضو گروه 20 برعهده بگیرد». تصمیمی که در شرایط کنونی به ویژه جنگ روسیه-اوکراین، به‌خاطر نبود تولید‌کننده  جایگزین غیر‌قابل جبران است و احتمال بروز بحران گرسنگی و افزایش اعتراضات مردمی را به ویژه در کشورهای در حال توسعه به شدت افزایش می‌دهد. هند جزو کشورهایی است که در برابر تاثیر دوگانه موج گرما از یک سو و افزایش رطوبت هوا از سوی دیگر قرار گرفته است. پدیده‌‌ای که زندگی در شهر‌های پر‌جمعیت و بزرگ همچون بمبئی و دهلی را به مراتب سخت‌تر کرده و باعث مرگ تعداد زیادی از مردم هند شده است. علاوه برشرایط آب‌و‌هوایی و خشکسالی‌های پی‌در‌پی این کشور، همچنین با مسئله رشد بی‌رویه جمعیت نیز روبرو هستند. طوری‌که سالانه 17 ملیون نفر به جمعیت هند اضافه می‌شود. از اینرو نگرانی مسئولین از تضمین “امنیت غذایی” 1.4 میلیارد جمعیت باعث شده، توقف صادرات گندم را در دستور کار خود قرار دهند.

با توقف صادرات غلات هند از اواسط ماه می، نگرانی‌ها درباره‌ی شروع تدریجی بحران غذایی در جهان افزایش یافته. مسئله‌‎ای که هشدار سازمان ملل، سازمان بین‌المللی غذا و کشاورزی، فائو (FAO) و همچنین اتحادیه آفریقا درباره‌ی بحران گرسنگی و مهاجرت‌های گسترده را در پی داشت. اتحادیه آفریقا بر ضرورت از سر‌گیری صادرات گندم‌های بلوکه شده اوکراین تاکید کرد. گرچه بحران گرسنگی، هنوز اتفاق نیافتاده، امّا پیش‌بینی‌ها و هشدارهای فائو و سازمان ملل از نبود اندوخته غلات در برخی از کشورها می‌تواند به بحران‌های آتی بیانجامد. در واقع، مهم‌ترین متضرران این شرایط یعنی کمبود اندوخته غلات در کشورهای وابسته به واردات این کالای استراتژیک، و همچنین افزایش قیمت آن در بازارهای جهانی، کشورهای جنوب مدیترانه و آفریقایی همچون کنگو، سنگال، تونس و مصر هستند. مصر یکی از کشورهایی است که به دلیل جمعیت زیاد وضعیتی به‌مراتب وخیم‌تر دارد. این کشور از اواخر فوریه به دنبال خرید گندم است و با توجه به افزایش قیمت گندم پی‌در‌پی درخواست‌های خرید گندم را لغو می‌کند. وضعیت ایران به مراتب بحرانی‌تر است، چرا که از یک سو در برابر تورم و بحران ناشی از تحریم‌ها قرار دارد و از سوی دیگر در مواجهه با بحران جهانی غلات و روغن؛ چنانچه در ماه گذشته قیمت محصولات استراتژیک غذایی در ایران سه برابر شد.

دیگر نگرانی کشورهای آفریقایی در نبود ذخیره غلات، بروز اتفاقاتی مشابه  “بهارعربی” است که یکی از مهم‌ترین عوامل بروز آن افزایش قیمت گندم در کشورهای عربی بود. این درحالی است که هم اکنون قیمت گندم نسبت به آن زمان دو برابر افزایش یافته است. پیشتر در نوامبر 2021، فائو، طی گزارشی از افزایش قیمت گندم و لبنیات و رسیدن آن به بالاترین حد از سال 2011 خبر داده بود و افزایش قیمت ماه نوامبر را بر اساس افزایش چشم‌گیر تقاضا در عرصه جهانی، وضعیت آب‌و‌هوایی در استرالیا و احتمال وجود تغییرات در صادرات گندم روسیه، برآورد کرده بود[3]. طبق این گزارش 44 کشور که اکثرشان در قاره آفریقا واقع شده‌اند، به‌شدت به واردات غلات و کمک‌های خارجی برای تامین نیازهای غذایی داخل، نیازمند هستند.

بنابراین بلوکه شدن بندرها از سوی روسیه و مین‌گذاری‌ها از سوی اوکراین در دریای‌ سیاه، که دو عامل مهم اختلال در صادرات گندم اوکراین و تصمیم به تعلیق  صادرات گندم از سوی هند، از عوامل اصلی بروز بحران گندم در سطح جهانی هستند. در این میان، افزایش تورم در اکثر کشور‌های دنیا ، حتّی در کشورهای اروپایی، وضعیت را به‌ویژه برای قشر کم‌درآمد پیچیده‌تر کرده است. درواقع کشورهای اروپایی علاوه بر تورم پیش‌بینی‌شده از ابتدای بحران کووید 19، در مواجهه‌ی با تورم ناشی از جنگ اوکراین و سیاست “کووید-صفر” چین[4] نیز قرار گرفته‌اند. این استراتژی چین در عین حال‌که به اقتصاد ملی این کشور آسیبی جدی رسانده، وضعیت اقتصادی در کشورهای اروپایی را نیز تحت تاثیر قرار داده است.

گرمایش جهانی و پیش‌بینی از استمرار بحران جهانی غلات

حتّی اگر جنگ اوکراین و مسئله ناتو و روسیه به زودی حل شود، وضعیت آب‌و‌هوایی و خشک‌سالی‌های شدیدی که بسیاری از کشورها با آن مواجهند همچنان باقی است و با مختل کردن تولیدات کشاورزی بر بحران غلات در جهان به‌ویژه در کشورهای آفریقایی و خاورمیانه، دامن خواهد زد. طبق پیش‌بینی سازمان فائو، در سال‌های آینده به دلایل متعددی مانند خشکسالی، کمبود آب و در کل تغییرات آب‌وهوایی و همچنین وضعیت جنگی و افزایش منازعات، با کاهش تولیدات غلات در جهان مواجه خواهیم بود که بر ناامنی غذایی در بسیاری از مناطق دنیا به‌ویژه در آفریقای شرقی و غربی و در خاورمیانه ‌تاثیر می‌گذارند.[5] درواقع جنگ کنونی اوکراین تنها بر سرعت بحرانی افزوده که پیشتر از سوی کارشناسان و گروه‌های تحقیقی متعدد نسبت به آن هشدار داده شده است. چرا که بیش از چندین دهه است که در کنفرانس‌های متعدد علمی، ظهور بحران آب و مواد غذایی و به دنبال آن افزایش فقر و منازعات هشدار داده شده و بر لزوم اتخاذ سیاست‌های لازم جهت پیش‌گیری از آن تاکید شده است.

این بحران‌ها و در کل بحران‌های زیست‌محیطی پی‌در‌پی، از نتایج گرمایش هوا به دلیل فعالیت‌های انسانی طی سه قرن اخیر است. اگرچه پیش‌بینی‌ها و هشدار کارشناسان در خصوص تغییرات آب‌و‌هوایی تا 20 یا 15 سال گذشته، چون پیش‌بینی از آینده‌ای نسبتاً دور، از سوی عموم مردم مورد ارزیابی قرار می‌گرفت، امّا در سال‌های اخیر تبدیل به جزئی از زندگی روزمره اکثریت جمعیت کره زمین شده است و بیش از پیش قابل رویت و درک است. کافی است به آمار رو به رشد فجایع زیست محیطی در دهه گذشته در تمام گوشه کنار دنیا نگاهی بیاندازیم.

افزایش دما در سطح کره زمین، بروز خشکسالی‌ها و آتش‌سوزی جنگل‌ها را در سال‌های اخیر به همراه داشته است. تابستان سال گذشته شاهد آتش‌سوزی جنگل‌ها در آمریکا، سیبری، فرانسه، و در ترکیه بودیم که دامنه‌های آن تا یونان، الجزایر و تونس گسترش یافت و طی آن صدها هکتار از پوشش جنگلی این کشورها نابود شد. همچنین با افزایش دما در گرینلند و رسیدن آن به 20 درجه، شاهد افزایش سرعت ذوب یخچال‌ها یا یخ‌تاق‌ها بودیم. وضعیتی که تا حدودی در سال‌های گذشته نیز بر بسیاری از نقاط جهان حاکم بود. در پایان ماه مِی، شمال شرق هند و بنگلادش در معرض سیل‌های تاریخی و سیلاب‌های ناگهانی قرار گرفتند که علاوه بر خسارات جانی و مادی، زمین‌های کشاورزی زیر آب رفت و اثرات آن بر تولید کشاورزی در حال ارزیابی است. همچنین  طبق اعلام رصدخانه خشکسالی اروپا (European Drought Observatory) بخش مهمی ازخاک اروپا خشک‌تر از حد معمول است که در درجه اول بر کشاورزی تأثیر می گذارد. همچنین، سازمان آب‌و‌هوایی فرانسه در اواسط ماه مِی اعلام کرد، شدت گرمایی که از ابتدای این ماه در فرانسه شاهد آن بودیم، از زمان اختراع دماسنج تاکنون ثبت نشده است. طبق اعلام سازمان هواشناسی فرانسه، از سال 1947 تاکنون 43 موج گرما در این کشور ثبت شده، از این تعداد، 34 موج گرما، یعنی 80 درصد آن از 1989 به این سو بوده است[6]. وضعیتی که در سایر نقاط دنیا هم شاهد آن هستیم. همچنین دمای مناطق دیگر با افزایش نسبی به ترتیب در پاکستان ۵۰ درجه، در مصر ۴۶ درجه و در عربستان و یمن۵۵ تا ۶۰ درجه رسیده است. توده هوای گرم و خشکسالی‌های پی‌در‌پی و کاهش بارندگی‌ها و در نتیجه کاهش آب‌های زیرزمینی باعث بحرانی‌تر شدن این شرایط شده است. مثل موج هوای گرم و خشکی که از ابتدای ماه می، اروپا را درنوردید و بر وخامت این اوضاع نابسامان افزود.

در برخی کشورهای جهان علاوه بر افزایش دما شاهد افزایش رطوبت نیز هستیم که بحران‌های جاری را شدت بخشیده است. در واقع، اگر در رطوبت بالای ۸۰ درجه افزایش دمای بیش از ۳۵ درجه داشته باشیم، تحمل گرمای هوا به مراتب سخت‌تر از مناطق خشک با دمای بالای 50 درجه خواهد بود. بنابراین قرارگیری کشورهای فقیری که دچار تنش آبی” هستند، در معرض دوره طولانی توده هوای گرم و مرطوب، وضعیت آنها را به مراتب بحرانی‌تر‌ می‌کند، همانند هند و پاکستان.

تنش آبی در ایران، طی دو دهه گذشته باعث نابودی و خشک شدن برخی از تالاب‌ها، رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و به‌ویژه کاهش شدید سطح آب‌های زیرزمینی و منابع آب‌های تجدیدپذیر شده است، به‌طوری‌که کارشناسان حوزه آب، امروزه از “ورشکستگی آب” در ایران برای توصیف این وضعیت بحرانی سخن می‌گویند. دریاچه ارومیه به دلیل وسعت این دریاچه و ویژگی اکولوژیکی‌اش، مهم‌ترین فاجعه اکولوژیکی کشور را از 2010 رقم زد. به همراه آن، وضعیت بحرانی دریاچه هامون، رودخانه کارون و سرشاخه‌های آن، که بزرگ‌ترین و طولانی‌ترین رودخانه ایران به‌شمار می‌آید، دیگر مسایل مهم آبی کشور را پدید آورده‌اند که نیازمند راه‌حلی اورژانسی و مرکب (متشکل از اقدامات تکنیکی، سازه‌ای، هیدرولوژیکی و خصوصاً اقدامات سیاسی-اجتماعی ) می‌باشد. چرا که این بحران‌ها وضعیت کنونی سلامت، زندگی و امرار معاش ساکنان اطراف دریاچه ارومیه، هامون و رودخانه کارون، و دیگر مناطق در معرضِ تنش آبی را تحت تاثیر قرار داده است.

از سوی ديگر به موازات این شرایط آب و هوایی، ادامه فعالیت‌های انسانی مخرب بر روی زمین و به‌ویژه بر روی منابع خاکی و جنگلی و افزایش زمین‌های زراعی، افزایش سازه‌های آبی، جاده‌ای و شهری، شدت بحران‌ها را دوچندان می‌کند. این در حالی است ‌که هشدار‌های دانشمندان درباره‌ی بحران‌های جهانی زیست‌محیطی از طرف دولت‌ها جدی گرفته نمی‌شود و اقدامی خاص برای مقابله با این وضعیت خطرناک انجام نمی‌گیرد.

اهمیت «گذار اکولوژیکی» و گزارشات اخیر گروه IPCC :

دیگر شکی نیست که تغییرات اقلیمی، گرمایش هوای اتمسفر، زمین و اقیانوس‌ها ارتباطی تنگاتنگی با فعالیت‌های انسانی – از انقلاب صنعتی و به‌ویژه از کالایی‌شدن طبیعت و هژمونی سیستم سرمایه‌داری تاکنون- دارند. آنچه که به صراحت در اولین قسمت از ششمین گزارش 1400 صفحه‌ای هیئت بین‌المللی تغییر اقلیم (IPCC)[7]، که حاصل 3 سال تحقیق 234 متخصص از 66 ملیت متفاوت در خصوص وضعیت فعلی آب و هوا است و در اوت 2021 منتشر شد، بر آن تاکید شده است. در واقع گزارش اخیر، IPCC بیش از پیش نظام اقتصادی کنونی، برنامه‌های رشد اقتصادی کشورهای توسعه‌یافته و مصرف‌گرایی مفرط را مورد نقد و سئوال قرار داده است. بخش دوم از گزارش ارزیابی IPCC که فوریه گذشته منتشر شد، تاکید می‌کند «تغییرات اقلیمی فشار فزاینده‌ای بر تولید و دسترسی به مواد غذایی به‌خصوص در مناطق آسیب‌پذیر وارد کرده و امنیت غذایی و تغذیه را به خطر می‌اندازد. افزایش فراوانی و شدت خشکسالی، سیل و موج گرما و همچنین افزایش مداوم سطح دریا، خطرات امنیت غذایی را افزایش می‌دهد.» [8]

 همچنین در این گزارش، مطالعات منطقه‌ای در خصوص تغییرات آب‌و‌هوایی هم لحاظ شده است. این تحقیقات نشان می‌دهد که چطور گرمایش هوا و خشکسالی در بخش مدیترانه‌ای اروپا با سرعت بیشتری نسبت متوسط جهانی رخ داده است. همچنین گزارش پیش‌بینی می‌کند که با گرمایش 1.5 درجه بر تعداد توده‌های هوای گرم افزوده خواهد شد و در نتیجه در سال‌های آتی شاهد زمستان‌هایی کوتاه و نه چندان سرد، بهارهایی زودهنگام و کوتاه و تابستان‌هایی طولانی و بسیار خشک خواهیم بود. روندی که هم‌اکنون درحال تجربه آن هستیم. گزارش IPCC با تاکید بر اینکه بازگشت به شرایط آب‌و‌هوایی قرن گذشته امکان‌پذیر نیست و در سال‌های آتی مناطقی از زمین قابل زیست و یا قابل انجام فعالیت کشاورزی نخواهد شد، مسئله اساسی حال حاضر را تطابق با شرایط آب‌و‌هوایی و قابل زیست کردن زمین برای تمام موجودات زنده می‌داند.

ششمین گزارش IPCC  که ‌هشدارهای آن به عقیده کارشناسان مانند یک سیلی بر گوش بشر است، به طور روشن و دقیقی به سهم فعالیت‌های انسانی در تغییرات آب‌و‌هوایی پرداخته و در آن تاکید شده که کشورها تنها 3 سال برای آماده شدن برای رویارویی با چنین وضعیتی زمان دارند. محاسبات و یافته‌های این گزارش جامع و علمی نشان می‌دهد که کلیت تغییرات آب‌و‌هوایی و گرمایش زمین که در یک دهه اخیر نسبت به 100 هزار سال گذشته بی‌سابقه بوده مربوط به فعالیت‌های انسانی است. بحرانی که انسان در بروز آن 100 درصد مقصر است. در واقع ما در دوران آنتروپوسنی[9] به سر می‌بریم که با هژمونی انسان بر طبیعت، و افزایش فعالیت‌های انسانی بر روی زمين آغاز می‌شود، و با انقلاب صنعتی قدم‌های سریع‌تری در راستای استثمار طبیعت و بهره‌برداری از منابع طبیعی رایگان امّا تجدیدناپذیر، برمی‌دارد. امّا آیا با توجه به شرایط کنونی شیوه تولید و زیست می‌تواند با ریتم کنونی ادامه یابد؟!

دیگر بعد مخرب بحران‌های زیست‌محیطی که از سال‌های ۱۹۷۰ تاکنون و به ویژه در قرن حاضر شاهد آن هستیم، افزایش تنش‌ها و منازعات در جهت دسترسی به منابع طبیعی، ‌به‌ویژه آب، بین گروه‌های اتنیکی، گروه‌های به حاشیه‌رانده شده و محروم و در سطحی دیگر بین شهروندان و فعالین با دولت و بخش خصوصی به دلیل انجام پروژه‌های مخرب است. جنبه دیگری از این ماجرا هم افزایش روز به روز تنش‌ها و منازعات بین اکولوژیست‌ها با کشاورزان و دولت، کشاورزان با دولت، ویا بانک‌ها و شرکت‌های خصوصی با دولت است. دولت‌هایی که برای تامین امنیت استقلال غذایی ‌و در واقع برای تامین امنیت سیاسی و تمامیت ارضی خود از دم دست‌ترین و رایگان‌ترین منابع بهره می‌برند، یعنی فشار بر منابع طبیعی. و در این بین اکولوژیست‌ها تنها گروه‌های حامی محیط‌زیستی هستند که نه توانایی مقابله با کشاورزان، شرکت‌های خصوصی، بانک‌ها، سرمایه‌گذاران… و لابی‌های آنها را دارند و نه با دولت و طرح‌های خودکفایی و پروژه‌های مخرب زیست‌محیطی آن و نه اساساً با گروه‌های منفعت‌طلب و در راس همه آن‌ها با نظام استثمارگر سرمایه‌داری. از همین‌رو در حال حاضر منازعات آبی در مرزهای داخلی دولت‌ملت‌ها و در عرصه بین‌الملل، تبدیل به پراهمیت‌ترین منازعات شده، بدون آن‌که در برخی مناطق مانند خاورمیانه زیرساخت‌های قانونی و دیپلماتیک بر سر تبادل منابع و بر سر تخصیص منابع مشترک، موجود باشد. بنابراین تصور بحرانی دیگر (جنگ غلات) در شرایط کنونی به نگرانی‌ها در خصوص آینده مناسبات و سیر حوادث در خاورمیانه، یعنی بحرانی‌‌ترین نقطه دنیا به لحاظ دسترسی به منابع آبی، می‌افزاید.

از نظر کارشناسان IPCC اقدام ضروری برای محدود کردن گرمایش زمین، دستیابی به “کربن خنثی[10] یا انتشار و آزادسازی صفر دی‌اکسید کربن در اتمسفر است. چنین تصمیمی، محدود کردن انتشار دی اکسیدکربن، که به معنی محدود کردن استفاده از انرژی فسیلی، کربن، گاز، نفت که در حال حاضر منبع 84 درصد از انرژی دنیاست، بیش از هر چیز انتخابی سیاسی است، چرا که به معنای توقف سرمایه‌گذاری بر روی انرژی فسیلی است. آنچه که نمی‌تواند خبر خوبی برای کشورهای تولید‌کننده منابع انرژی فسیلی و شرکت‌های خصوصی سرمایه‌گذار و بانک‌های جهانی که میلیاردها دلار در پروژه‌های انرژی فسیلی سرمایه‌گذاری می‌کنند، باشد. طبق گزارش دو سال پیش روزنامه گاردین انتشار یک سوم از گازهای گلخانه‌ای محصول فعالیت و بهره برداری‌های بی‍‍وقفه 20 شرکت مهم نفتی از منابع فسیلی جهان (ذخایر نفت، گاز و زغال سنگ) است [11]. بنابراین تا زمانی‌که سرمایه‌گذاری‌ها بر روی انرژی فسیلی همچنان از سوی بخش خصوصی و دولتی ادامه دارد، دستیابی به کربن خنثی غیرممکن خواهد بود.

از “شک‌گرایی اقلیمی” برخی سیاستمداران و گروه‌های سیاسی، فشار لابی‌های شرکت‌های نفتی یا سایر شرکت‌های تولیدی و بانک‌های سرمایه‌گذار تا تعلل دولت‌ها در پیشگیری از بحران‌ها و فجایع زیست‌محیطی و اتخاذ سیاست‌های لازم برای مقابله با آن؛ در پروسه انکار یک بحران جهانی به سر می‌بریم، که به‌خاطر وجود “ناعدالتی‌های اجتماعی”، “ناعدالتی نسلی”، “ناعدالتی جنسیتی- نژادی” اولین قربانیان آن گروه‌های محروم، به حاشیه‌رانده شده، مهاجرین، و به‌ویژه زنان و کودکان هستند.

کربن خنثی تنها یکی از سیاست‌های “گذار اکولوژیکی” یا “انتقال اکولوژیکی” است. فرانسه یکی از کشورهایی است که با اتخاذ چنین سیاستی، در صدد آن است که یک مدل انرژی در جهت برآورد نیازهای انرژی شهروندان و اقتصاد ملی به روشی پایدار، عادلانه و ایمن برای مردم و محیط زیست، را تحقق بخشد.[12] گذار اکولوژیکی در واقع به مجموعه‌ای از شیوه‌ها و مدل اقتصادی و اجتماعی جدید اطلاق می‌شود که راه‌حلی جهانی و پایدار چون: انتقال صنعتی، انتقال انرژی و انتقال کشاورزی و غذایی را پیشنهاد می‌دهد، تا یک مدل توسعه تاب‌آور و پایدار تولیدی و اقتصادی را برقرار کند. این سیاست‌ها که همزمان شیوه‌های مصرف، تولید، کار و زندگی انسان را مورد بازنگری قرار می‌دهد، از راه‌حل‌هایی است که کارشناسان و پژوهشگران حوزه سیاست‌گذاری بر آن تاکید دارند. با وجود اینکه عملی شدن این سیاست‌ها خود قدم مهمی در کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای خواهد بود، ولی فعالین محیط زیست روند نتیجه‌دهی این سیاست‌ها را کند دانسته و با وجود لابی‌های قدرتمند و پر‌نفوذ گروه‌های ذینفع اقتصادی، گاهاً این سیاست‌ها را ناکارآمد تلقی می‌کنند. در ثانی با توجه به هشدارهای اخیر گزارش  IPCC ، دیگر زمان لازم و کافی برای «انتقال» اکولوژیکی و انرژی باقی نمانده است.

از “شک‌گرایی اقلیمی”[13] برخی سیاستمداران و گروه‌های سیاسی، فشار لابی‌های شرکت‌های نفتی یا سایر شرکت‌های تولیدی و بانک‌های سرمایه‌گذار تا تعلل دولت‌ها در پیشگیری از بحران‌ها و فجایع زیست‌محیطی و اتخاذ سیاست‌های لازم برای مقابله با آن؛ در پروسه انکار یک بحران جهانی به سر می‌بریم، که به‌خاطر وجود “ناعدالتی‌های اجتماعی”، “ناعدالتی نسلی”[14]، “ناعدالتی جنسیتی- نژادی”[15] اولین قربانیان آن گروه‌های محروم، به حاشیه‌رانده شده، مهاجرین، و به‌ویژه زنان و کودکان هستند.

وضعیت کنونی گواه آن است که کنفرانس‌ها، گزارش‌ها، توافقنامه‌های بین‌المللی مبنی بر حفظ گرمایش جهانی زیر 2 درجه سانتیگراد و در عین حال تلاش برای محدود کردن آن به 1.5 درجه سانتیگراد، یکی پس از دیگری فراموش شده و سیاست زیست‌محیطی “گذار اکولوژیکی” همچنان نتوانسته است به سیاستی جدی و حیاتی در اکثر کشورهای جهان تبدیل شود و مهم‌ترین بخش از بودجه ملی کشورها را به خود اختصاص دهد. این در حالی است که کشورها در افزایش بودجه تسلیحات نظامی‌شان (که بیشترین درصد بودجه ملی‌شان را به خود اختصاص داده)، تعلل نمی‌کنند و نخواهند کرد. درواقع بیش از آنکه صلح و نجات کره زمین در دستور کار دولت-‌ملت‌ها با‌شد، اولین گزینه دم‌دستی و محبوب همچنان افزایش تولیدات تسلیحاتی و”جنگ” است.


ارجاع‌ها:

[1] https://www.radiofarda.com/a/russian-ship-with-ukraine-grain-reaches-syria/31844850.html

[2] https://www.fao.org/faostat/fr/#data/QI

[3] به دنبال جنگ اوکراین، بازار و زنجیره‌های تامین غذا در سراسر جهان بی‌ثبات شده و طبق شاخص فائو طی یک سال، غلات روسیه و اوکراین که 30 درصد صادرات جهانی را تشکیل می‌دهند، 56.2 درصد افزایش قیمت داشتند.

[4]  سیاست و یا استراتژی  “کووید صفر ” چین به محدودیت‌های بهداشتی سفت و سختی اطلاق می‌شود که بیش از دو ماه است که در چین اعمال شده است و به‌شدت به اقتصاد ملی این کشور آسیب رسانده است. شرایط در برخی مناطق همچون شانگهای که 26 میلیون  نفر جمعیت آن در خانه‌ها حبس هستند، به گونه‌ای است که سازمان بهداشت جهانی در 10 می نسبت به عواقب آن هشدار دارد و اعلام کرد که «سیاست کنترل کووید، اعمال‌شده از سوی چین پایدار نیست».

[5] طی اعلام فائو بیشترین کاهش برای ذرت و پس از آن گندم و برنج پیش‌بینی می‌شود، در حالی‌که انتظار می‌رود تولید جو افزایش یابد.

[6] https://meteofrance.com/changement-climatique/observer/changement-climatique-et-vagues-de-chaleur

[7]  ارگان بین‌دولتی علمی است که توسط برنامه محیط‌زیست سازمان ملل متحد (UNEP) و سازمان جهانی هواشناسی در سال 1988 راه‌اندازی شد، که اقدام به ارزیابی جامع از اطلاعات علمی، فنی و اجتماعی–اقتصادی جاری در مورد مخاطرات تغییرات آب‌وهوایی بر اثر فعالیت‌های انسانی در سراسر جهان می‌کند.  https://www.ipcc.ch/report/ar6/wg2/

[8] IPCC, 2022: Summary for Policymakers In: Climate Change 2022: Impacts, Adaptation, and Vulnerability.  Contribution of Working Group II to the Sixth Assessment Report of the Intergovernmental Panel on Climate Change

[9] Anthropocène آنتروپوسنی یا “عصر انسان” مفهومی است پیشنهادی برای نامیدن دوره زمین شناسی که رواج آن بیشتر از اواخر قرن بیستم از سوی هواشناس و شیمیدان جوی پل جوزف کروتزن (جایزه نوبل شیمی در سال 1995) و توسط یوجین استورمر، زیست شناس، برای تعیین یک زمین شناسی جدید، صورت گرفت. عصری که به عقیده آنها جانشین عصر هولوسن شده و  سرآغاز آن انقلاب صنعتی و تأثیر عمده فعالیت‌های انسان بر اکوسیستم و ساختار زمین‌شناختی سیاره زمین است. 

[10] کربن خنثی (Carbon neutrality/ Neutralité de Charbon) به دستیابی به انتشار صفر خالص دی اکسید کربن با هدف کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای اشاره دارد. که موافقت نامه پاریس اولین توافق بین‌المللی است که اصطلاح کربن خنثی برای اولین بار در آنجا ذکر شده و بر اتخاذ سیاست‌هایی در دستیابی  به آن تاکید شده است. در 14 ژوئیه 2021، کمیسیون اروپا بسته پیشنهادی، “Fit for 55” (تنظیم برای 55) خود را متشکل از دوازده دستورالعمل و مقررات با هدف کاهش حداقل 55٪ انتشار کربن اتحادیه اروپا تا سال 2030، یک نقطه گذار ضروری برای امید به دستیابی به بی‌طرفی آب و هوا رونمایی کرد.

[11] در این لیست 12 شرکت دولتی و هشت شرکت خصوصی و چندملیتی حضور دارند. این بیست شرکت از سال 165 تا 2017 بیش از 480 میلیارد تن دی‌اکسیدکربن وارد جو زمین کرده‌اند. آرامکو( عربستان سعودی)، شورون (آمریکایی-چندملیتی)، گازپروم (روسیه)، اکسان موبیل (آمریکایی-چندملیتی)، شرکت ملی نفت ایران، بریتیش پترولیوم (بریتانیایی-چندملیتی)، شِل (بریتانیایی-چندملیتی)، کول ایندیا (هند)، پرمکس (مکزیک) و پترولس د ونزوئلا (ونزوئلا) به ترتیب در رتبه‌های اول تا دهم این لیست قرار دارند. نکته جالب توجه حضور شرکت ملی نفت ایران در رتبه پنجم این لیست است. بنگرید به:
https://www.theguardian.com/environment/2019/oct/09/revealed-20-firms-third-carbon-emissions

[12] گذار اکولوژیکی (transition écologique ) مفهوم گذار یا انتقال اکولوژیکی توسط راب هاپکینز، استاد بریتانیایی، توسعه داده شده است. کشور فرانسه از کشور‌هایی است که از سال 2012 تصمیم به ایجاد سیاست‌های انتقال اکولوژیکی گرفت. در سال 2013، گروهی از کارشناسان فرانسوی به‌عنوان تعریفی از گذار انرژی پیشنهاد کردند: «حرکت به سمت یک مدل انرژی که برآوردن نیازهای انرژی شهروندان و اقتصاد فرانسه را به روشی پایدار، عادلانه و ایمن برای مردم و محیط زیست، هموار سازد.»

[13]شک‌گرایی اقلیمی (climatoscepticisme/ climate change skeptics) انکار تغییر اقلیمی، انکار گرمایش جهانی  و یا جدی نگرفتن آن و اصطلاحی است که برای تشکیک بی‌جا در خصوص اخبار، هشدارها و پیش‌بینی کارشناسان از تغییرات اقلیمی اطلاق می‌شود. دونالد ترامپ، ژائیر بولسونارو و تا حدودی بوریس جانسون از سیاستمداران معروف به این خصیصه هستند. برخی از پژوهشگران معتقد به ارتباط تنگاتنگ بین شک‌گرایی اقلیمی و محافظه‌کاری هستند (McCright, Dunlap, 2000 ; Dunlap, McCright, 2011 ; Oreskes, Conway, 2015).  در آمریکا به عنوان مثال، شروع مخالفت‌ها با برخی داده‌ها و گزارشات علمی در خصوص تغییرات اقلیمی به دهه 1980 برمی گردد که شاهد تولیدات اتاق‌های فکر مرتبط با حزب جمهوری‌خواه و همچنین لابی‌گری شرکت‌های بزرگ تولیدی (عمدتا نفتی)، در ضدیت با مطالعات اقلیمی، هستیم. به عنوان مثال این گروه به واسطه منابع مالی قابل توجهی که داشتند، با ارجاع به مقالاتی که مضر بودن سیگار را رد می‌کرد، به مدافعه از آن پرداختند (Proctor, Schiebinger, 2008 ; Michaels, 2008). هدف شک‌گرایان اقلیمی در واقع تلاش برای سلب مشروعیت و یا زیر سوال بردن یافته‌های علمی در خصوص تغییرات اقلیمی از طریق علم و در نتیجه به تاخیر انداختن یا محدود کردن اقدامات سیاسی در مقابله به آن است. برای چندین دهه، کار هیئت بین‌دولتی تغییر اقلیم (IPCC) در مرکز توجه شک‌گرایان اقلیمی قرار داشت. در خصوص شک‌گرایی اقلیمی و به‌ویژه باز‌تولید آن از طریق برخی رسانه‌ها نگاه کنید به مقاله جالبAykut Stefan, Comby Jean-Baptiste, Guillemot Hélène, 2012, « Climate change contro-versies in French mass media 1990-2010 », Journalism Studies, vol. XIII, no 2, p. 157-174.

[14] مطالعه‌ای که در سپتامبر 2021 توسط ژورنال Science منتشر شد نشان می‌دهد که چطور کودکان متولد شده در سال 2020 در مقایسه با متولدین سال 1960 هفت برابر موج گرمای شدید و همچنین دو برابر بیشتر خشکسالی و آتش‌سوزی جنگل‌ها را تجربه خواهند کرد. نگاه کنید به: https://www.science.org/doi/10.1126/science.abi7339

[15] مطالعه‌ای دیگر نشان می‌دهد که چطور بی‌عدالتی جنسیتی و نژادی به‌همراه تغییرات آب و هوایی خطر مرگ زنان را 14 برابر افزایش می‌دهد، چرا که خشونت جنسی و تبعیض جنسیتی آن‌ها را در موقعیت‌ آسیب‌پذیرتری قرار می‌دهد. نگاه کنید به: https://www1.undp.org/content/dam/undp/library/gender/Gender%20and%20Environment/PB1-AP-Overview-Gender-and-climate-change.pdf