حزب حیات آزاد کردستان: بازوی ایرانی پ.ک.ک به دنبال فرصت مناسب است.
ملاحظاتی پیرامون جنبش کرد از مترجم
جنبش قومی کرد در طی دهههای اخیر دچار تحولات عمیقی شده است. عوامل زیادی در این تغییر ماهیت نقش داشتهاند که این گفتار مختصر مجال بحث در این مورد را نمیدهد. در طی دوران مذکور ساخت جنبش از گروههای ایلاتی با گرایشات مارکسیستی در سطح رهبران به گروه ملّیگرایی قومی با ایدئولوژی پانکردیستی «کردایتی» تحول یافت. با این همه، این جنبش از همان بدو آغاز دچار انشقاق عمیق بین رهبران سنّتی کرد- آقا (رهبران ایلات) و شیوخ- و روشنفکران تحصیلکرده میباشد. با وجود چنین انشقاقی، هم رهبران سنتی (مشخصاً ایل بارزانی) و هم روشنفکران (مشخصاً رهبران گروه پ.ک.ک.) توانستهاند فراتر از مرزهای کشورهای تحت فعالیت خود،زیرشاخههایی نیز در کشورهای همسایه تشکیل داده و به واسطه آنها در این کشورها دست به مداخله بزنند. این اقدام از یک طرف موقعیت مخاطرهآمیزی برای آنها به بار آورده و از طرف دیگر قدرت چانهزنی با همسایگان را به آنها بخشیده است.
مقالهای که ترجمهی آن تقدیم خوانندگان گرامی میشود، با عنوان «حزب حیات آزاد کردستان: بازوی ایرانی پ.ک.ک به دنبال فرصت مناسب است» توسط جیمز براندون در سال 2018 در مجله «تروریسم مانتیور» منتشر شده و مترجم همزمان با ترجمهی این مقاله در رسانههای اجتماعی مجازی آن را منتشر کرد، ولی به علّت روزآمدی آن و از آنجا که معطوف به یکی از زیرشاخههای گروه پ.ک.ک میباشد و از طرفی با توجه به عملیات اخیر ارتش ترکیه در شمال عراق یعنی پنجه قفل علیه پ.ک.ک که منجر به کشته شدن یکی از فرماندهان مهم و ارشد پژاک بهنام یوسف محمود ربانی، ریزان جاوید شد، انتشار دوباره آن را لازم و ضروری دانستم. امید آنکه مفید و مثمرثمر باشد.
مدخل
در واکنش به برگزاری رفراندوم استقلال کردستان عراق در اکتبر اخیر [ سال 2017 میلادی]، اقلیت کرد ایران- که شمار آن بین شش تا هشت میلیون نفر تخمین زده میشود- در شهرهای عمدتاً کردنشین ایران از جمله بانه، مهاباد و سنندج اقدام به برگزاری جشن و سرور عمومی کردند( کانال تلویزیونی کردستان 24، 25 سپتامبر). دولت ایران از بیم تشدید این وضعیت تلاش نمود تا از رویارویی مستقیم با تظاهر احساسات پانکردیستی خودداری نماید. با اینحال در یک نمایش نادر از وحدت حسن روحانی و تندروها، ایران از اقدامات نظامی و دیپلماتیک عراق در مقابل کردستان عراق حمایت کرد. در نتیجهی این حمایت، ارتش عراق و شبهنظامیان شیعه مورد حمایت ایران به سرعت مناطقی را که کردهای عراق بعد از سال 2003 به دست آورده بودند، باز پس گرفتند. رهبران کرد عراق متعاقباً محدودیتهای قابل توجه و تحقیرآمیز خودمختاری را پذیرا شدند و این برخورد ضربهی شدیدی بر احساسات جداییطلبانهی کردها در منطقه و از جمله ایران وارد کرد. این اقدامات تهران، روحیهی کردهای ایران را تخریب نمود و تظاهرات حمایت از کردها در ایران فروکش کرد.
تحوّلات ایران -در ژانویه، متعاقب نارضایتیهای اقتصادی مناطق فارسنشین، تظاهرات کردها در استانهای کردنشین نیز گسترش یافت – بازتابی از نگرانی پایدار تهران از کردهای ایران میباشد که بیش از ده درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند و خواهان خودمختاری بیشتر هستند. ملّیگرایی کردی در ایران در دهههای اخیر در قیاس با عراق، سوریه و ترکیه رو به افول گذاشته است. این پدیده، بخشی ناشی از عوامل دموگرافیکی است. کردها بخش کمی از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و این عامل احتمال شورش موفق آنها را میکاهد.
بههر حال شواهدحاکی از آن است که علیرغم موفقیت تهران در پایان دادن به احساسات جداییطلبانه کردی، جامعه کرد ایران در سالهای آتی بیشتر فعال خواهد شد. عوامل شتاب دهنده بالقوه کلیدی این وضعیت، خیزش احساسات ملّی کردی در منطقه، مخصوصاً موفقیت بالای یگانهای مدافع خلق (YPG) در ایجاد یک ناحیه خودگردان در شمال سوریه میباشد. تحولات گستردهتر از جمله افزایش فعالیت رسانههای اجتماعی- در کردستان ایران و افزایش رسانههای اجتماعی به فعالین اجازه میدهد تا فراتر از مرزهای ملّی و تلاش دولت برای کنترل جریان اطلاعات را پشت سر بگذارند- یک هویت فراملّی کردی را تجربه کنند. در این زمینه، راهبرد بزرگترین گروه نظامی کرد در ایران، حزب حیات آزاد «پژاک» نیازمند بررسی معلومات مفصلتری است.
ساختار
پژاک در اواسط دههی نود به عنوان یک جنبش دانشجویی مستقل در ایران تأسیس گردید. این گروه امروزه زیرمجموعهی کنگرهی خلق کردستان (کنگره_گل) میباشد. حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) متعلّق به کردهای ترکیه در کنگره_گل به عنوان یک گروه والادست جنبشهای کرد در منطقه در عمل تسلّط دارد. همچون پ.ک.ک، پژاک نیز به ایدئولوژی مارکسیستی عبدالله اوجالان، پایهگذار پ.ک.ک پایبند است.
به علاوه، پلتفرم اصلی این گروه فراخوان برای «خودگردانی دموکراتیک» میباشد که از اصول اوجالان مبنی بر کنفدراسیون دموکراتیک، مشخصاً از یک شکلی از خودگردانی قومی مشتق شده است. این حزب همچنین تأکید شدیدی بر موضوعاتی همچون حقوق فرهنگی، محیط زیست و برابری جنسیتی دارد و دارای رهبران زن است؛ این اولویتها به همتایان سوریشان، حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)، در سالهای اخیر برای کسب مشروعیت بین المللی کمک کرده است.
امروزه، پژاک به عنوان بازوی پ.ک.ک در ایران عمل میکند، هر چند که بخشی از نیروهای این حزب از کردهای غیرایرانی است و نیروهای کرد ایرانی نیز بین پ.ک.ک و یگانهای مدافع خلق (YPG) در رفت و آمد میباشند. همچون دیگر گروههای منسوب به پ.ک.ک، پژاک نیز اسماً به دو بازوی نظامی (نیروهای دفاعی کردستان شرقی- YRK) و بازوی سیاسی (جامعه آزاد و دموکراتیک کردستان شرقی- KODAR) تقسیم شده است. این گروه دارای یک یا دو هزار ستیزهجو است که عمدتاً در سوریه و عراق مستقر شدهاند. بهعنوان شاخهای از پ.ک.ک، این گروه تلاش میکند با همه ایرانیها همکاری کند، ولی در عمل اعضای آن محدود به کردها میباشد.
بازوی نظامی
بازوی نظامی پژاک در بلندیهای قندیل در اردوگاههای پ.ک.ک شکل گرفته است. بازوی نظامی پژاک، کمپین ستیزهجویانه محدودی را در در بین سالهای 2000 و2011 در ایران به راه انداخت. دهها نفر از نیروهای امنیتی ایران عمدتاً در عملیاتهای تعقیب و گریز اطراف شهرهای ارومیه و مریوان و همچنین کوهستانهای هممرز با کردستان عراق کشته شدند. از آنجا که این عملیات نتایج چندانی برای این گروه نداشت، پژاک در سال 2011 اعلان آتشبس نمود. به طرز شگفتانگیزی این حادثه مدّت کوتاهی قبل از بهار عربی رخ داد و در نتیجهی بهار عربی و بهخصوص فروپاشی دولت سوریه، فرصت جدیدی برای پ.ک.ک و گروههای اقماری آن ایجاد گردید.
به محض شروع جنگ داخلی سوریه، پ.ک.ک و پژاک، ستیزهجویان خود را به سوریه ارسال کردند. این وضعیت بعد از سال 2014 که مناطق تحت اشغال یگانهای مدافع خلق (YPG) از طرف ارتش آزاد سوریه، که مورد حمایت ترکیه بود، و نیروهای دولت اسلامی (داعش) بهویژه در محاصره کوبانی تحت فشار قرار گرفت، شدت بیشتری یافت. بیانیههای یگانهای مدافع خلق (YPG) حاکی از مرگ یک ستیزهجوی کرد ایرانی به نام رامین چلیک در شهر ربیعه در مرز عراق و سوریه در آوریل 2015 و متعاقب آن مرگ ستیزهجوی زنی به نام لیلا ایرانپور از شهر مریوان در کوبانی در ژوئن 2015 میباشد (1).
با وجود افزایش مداخلات پژاک در سوریه، این گروه در سال 2015 آتشبس خود با ایران را شکست و به ساماندهی اعتراضات بر علیه کشته شدن یک زن ستیزهجوی کرد به دست نیروهای امنیتی ایران در مهاباد در می همان سال پرداخت. این حادثه منجر به حملهی گروه به نیروهای نظامی ایران و تشدید خشونت بین پژاک و دولت ایران گردید. در حمله نیروهای پژاک در آگوست 2015 در مریوان بیست نفر از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کشته شدند. دولت ایران به این حملات با اعدام فعالین زندانی کرد و از جمله یک زندانی برجسته به نام بهروز آلخانی جواب داد (EKurd.net; August 8, 2015; Rudaw; August 27, 2015)[1]
افزایش این فعالیتها منجر به شکافهای جدیدی بین پژاک و رقبای کرد ایرانی این گروه و از جمله کومله گردید که در سپتامبر 2015 نسبت به نظامی شدن هر چه بیشتر مناطق کردنشین هشدار میدادند (EKurd, September 15, 2015). این شکاف، هرچه بیشتر بر اعتبار نظامی پژاک افزود، اگرچه قبلاً هم بهواسطهی ارتباط با پ.ک.ک و یگانهای مدافع خلق (YPG) اعتبار نظامی پژاک افزایش یافته بود. بعد از این، پژاک به حملات خود ادامه داد. برای مثال، در یکی از این حملات در نوامبر اخیر یکی از مقامات دولتی استان آذربایجانغربی گزارش داد که ستیزهجویان پژاک هشت نفر از مرزبانان را در چالدران نزدیک مرز ترکیه کشتهاند (Press TV, November 3,2017). این گروه همچنین به دنبال بهرهبرداری از خشم کردها در قبال مداخلهی ایران در مسالهی کردهای عراق بود و از سوی دیگر به دنبال استفاده از واکنش ضعیف دولت به زلزلهی اخیر مناطق کردنشین ایران بود که به گفتهی فرمانده پژاک زیلان وژین نشانهای از عدم پایبندی ایران به «مسئولیتهای انسانی»است (2).
بازوی سیاسی
با وجود مشی شورشگرانهی پژاک، بازوی سیاسی آن، کودار – که در اروپا و عراق پایهگذاری شد- در قبال تهران مشی پراگماتیک و عملگرایانهای تعقیب میکند. برای مثال، در جریان انتخابات ریاست جمهوری 2017، کودار خواستار بایکوت این انتخابات و ردّ هر دو جناح محافظهکار و اصلاحطلب گردید. با این وجود این گروه با شرکت کردها در انتخابات شوراهای شهر و روستای مناطق کردنشین مخالفتی ننمود که در دورهی قبل مشارکت پایین کردها منجر به پیروزی فارسها[1] در این انتخابات و اجرای منویات دولت مرکزی در این مناطق شده بود (3). بنابراین این گروه بهصورت تاکتیکی خود را در داخل جمهوری اسلامی در موقعیت پوزسیون و حتّی منبع مشروعیت انتخابات میبیند.
این گروه از بازوی نظامی برای دفاع از کردهای ایران در برابر رژیم بهعنوان واکنشی در برابر خشم کردهای ایران از نیروهای امنیتی که کولبران را تهدید میکنند، استفاده میکند. برای مثال، با کشته شدن دو کولبر توسط نیروهای امنیتی ایران در 4 سپتامبر ،کردها چندین روز دست به برگزاری اعتراضات در شهرهای بانه، سردشت و مریوان زدند که این اعتراضات نشان از قدرت و نفوذ رسانههای اجتماعی در منطقه دارد. در روزهای بعد در واکنش به کشته شدن این دو نفر و استفاده از خشم عمومی، پژواک در انتقام این دو کولبر کشته شده، دو نفر از نیروهای نظامی ایران را در مرز کشت که این اقدام توانایی این گروه در واکنش سریع در زمان مناسب را آشکار ساخت.
در سپتامبر همان سال در واکنش به اعتراضات مداوم در قبال اقدام ایران برای مبارزه با قاچاقچیان، پژاک از نمایندگان کرد مجلس برای اعلان حمایت از این افراد فراخوان داد. در این راستا یکی از رهبران کودار به نام فواد بریتان سرکوب قاچاقچیان توسط دولت را یک «مسالهی سیاسی» خواند که نیازمند «راهحل سیاسی» است. او همچنین پیشنهاد داد که قاچاقچیان دست به سازماندهی بازوی نظامی برای دفاع از خود بزنند و هشدار داد که اگر تهران به این موضوع واکنش مناسب نشان ندهد مردم کرد «گزینهی دیگری» جز رجوع به نیروهای دفاعی خود ندارند.
واکنش پژاک به موضوع احساسی کولبران نشان داد که این گروه تمایل دارد که برای کسب امتیازات از فشارهای سیاسی غیرخشونتآمیز همچون نمایندگان کرد مجلس ایران، در کنار نیروهای نظامی استفاده کند. این رویکرد به این گروه کمک میکند که موقعیت خود را به عنوان مدافع برجستهی حقوق کردها و یک نیروی سیاسی عملگرا که مشروعیت مجلس را هم تعیین میکند، تحکیم بخشد. این رویکرد ناشی از این ارزیابی است که شورش علیه دولت ایران در حال حاضر غیرممکن است، ولی با جلب حمایت تودهای میتوان امکانات لازم برای اجرای یک شورش موفق را در شرایط مناسب مهیاء نمود.
راهبرد آتی
استراتژی جاری پژاک ترکیبی از عناصر گوناگونی است. این راهبرد معطوف به حفظ سطح پایین و مداومی از شورش در ایران با انجام برخی حملات که حمایت و پشتیبانی تودهای را برای این گروه ایجاد کند، میباشد. به موازات آن، پژاک تمایل بیشتری دارد که از نظام سیاسی ایران، برای مثال، از نمایندگان کرد برای اعمال فشار در مجلس و به صورت تاکتیکی از تشویق مشارکت بالا در انتخابات محلّی استفاده نماید. علاوه بر این به کارگیری نیروهای پژاک در سوریه برای حمایت از یگانهای مدافع خلق (YPG) در راستای راهبرد منطقهای پ.ک.ک به نیروهای این گروه امکان کسب تجریهی نظامی میدهد.
گروه راهبرد درازمدّتی را تعقیب میکند که مبتنی بر این پیشفرض است که باید زمینهی شورش آتی را در فرصت مناسب به هنگام تضعیف دولت مرکزی فراهم نماید. این شبیه به راهبرد پ.ک.ک و یگانهای مدافع خلق (YPG) است که برای دههها از ساماندهی یک شورش در سوریه اجتناب میکرد، ولی برای بهرهبرداری مؤثر و سریع از فروپاشی دولت مرکزی در سالهای 2014-2012 دست به اقدام زد.
در جریان آغاز اعتراضات در ایران در 28 دسامبر 2017، پژاک واکنش ضعیفی نشان داد. در 31 دسامبر گروه بیانیهای جهت فراخوان برای برگزاری راهپیمایی سراسری صادر نمود که در این بیانیه آمده است که این اقدام «توان این را دارد که منجر به تغییرات دموکراتیک عمیق در کل ایران شود» (ANF, December 31, 2017).
این بیانیه حاوی تحلیل سنّتی رایج بود که اعتراضات اگرچه ماهیت اقتصادی دارد، ولی ریشهی آن سیاسی است و «راهحل دموکراتیک» را ایجاب میکند. در بیانیه آمده است که «ما از مردم کرد و همهی مردم ایران میخواهیم تا به صفوف مبارزه برای آزادی بپیوندند» (ANF, December 31,2017). اگرچه بیانیه از این اعتراضات حمایت بهعمل آورد، ولی از فراخوانی برای عملیات نظامی اجتناب میکرد.
راهبرد پژاک به ارائهی واکنش عملگرایانه به اعتراضات ایران ادامه خواهد داد و رویکرد درازمدّتی را تعقیب خواهد نمود. این بدین معنی است که با کاهش تدریجی اعتراضات، شورش گستردهتر پژاک غیرممکن است، بهویژه آنکه این شورش میتواند مخالفین و موافقین رژیم را در مقابل تهدیدات الحاقگرایانه متحد سازد.
این گروه در تلاش برای نشان دادن خود به عنوان مدافعین مردم کرد، به صورت نسبی به حملات رژیم به اعتراضات کردها با اعمال خشونت هدفمند در مقابل نیروهای دولتی- همچنین مرگ کولبران- واکنش نشان خواهد داد. در صورتیکه در آینده تداوم اعتراضات موجب تضعیف بنیادین رژیم شود، میتوان انتظار داشت که پژاک به عنوان گروه مورد حمایت پ.ک.ک همهی منابع خود را برای شعلهور ساختن آتش یک شورش عمومی در کردستان ایران- همچون یگانهای مدافع خلق در سوریه- برای برقراری یک ناحیهی خودمختار بسیج نماید.
مشخصات اصلی مقاله:
James Brandon (January 15, 2018), “Party for Free Life in Kurdistan: the PKK’s Iranian Wing Bides Its Time”, Terrorism Monitor, Vol. XVI, Issue 1, pp. 3-6.
یادداشتها:
1- “Martyr Raman Calak”, YPG (April 24, 2015) http://t.co/oykmOPdoLJ and http://twitter.com/dersi4m/status/6158839899107328.
2- “PJAK Co-chair: Iran is in a dirty alliance against Kurds”, First News Agency (November 30, 2017).
3- KODAR: “If the demmocratic developments does not in the Iran’s upcoming election, there will a major diaster”, (April 2,2017) http://www.kodar.info/KODAR%3A-If-the-developments-does-not-in-the-Iran%E2%80%99s-upcoming-election%2C-there-will-a-major-diaster.
[1] از میان شش زندانی اعدامی کرد، تنها بهروز آلخانی با اتهام سیاسی نظیر عضویت در پژاک و مشارکت در قتل دادستان خوی در سال 1388 به دار آویخته شد، 3 تن از این اعدامیان به جرم قاچاق مواد مخدر و دو نفر نیز به اتهام قتل عمد اعدام شدند و اتهامات سیاسی نداشتند. م
[1] ادعای نویسنده درمورد وجود رقابت بین کردها و فارسها در انتخابات شوراهای شهر و مجلس نشان از اطلاعات نادرست وی دارد. چرا که استراتژی انتخاباتی پژاک معمولاً مبتنی بر دعوت به مشارکت در انتخابات شوراهای شهر و روستا و حتّی مجلس در برخی از شهرهای استان آذربایجانغربی است که آنجا هم رقابت با ترکها و ادعاهای ارضی پژاک و دیگر احزاب کرد عامل اتخاذ چنین تصمیماتی است. اساساً باید گفت که در هیچیک از مناطق کردنشین ایران در سطح محلی و در موضوعاتی مثل انتخابات شوراهای شهر و مجلس فارسها رقیب کردها نیستند. م