1

خشونت جنسی موضوع «منفعت عمومی»: نگاهی به تحولات اخیر جنبش MeToo در فرانسه

نوشته زیر گزارشی تفسیری از برنامۀ مدیاپارت Mediapart در خصوص شهادت و شکایت 27 زن از پاتریک پواور داروور [1]Patrick Poivre d’Arvo است که به اختصار به PPDA مشهور است. طی این برنامه برای اولین بار 20 زن، که پاتریک پواور داروور را متهم به تجاوز، آزار و خشونت جنسی کرده بودند، شهادت خود را در 19می 2022 عمومی کردند. برنامه در حالی برگزار شد که فضای سنگینی بر استودیوی ضبط حاکم بود و نشان‌ دهندۀ سخت بودن بازگویی این روایت‌­ها در عرصه عمومی است؛ احساسات و زجری که به تماشاگران هم منتقل می­‌شد. این پرونده، در نوع خود از بزرگ‌ترین و مهّم‌ترین پرونده­‌های جنبش Metoo در فرانسه محسوب می‌شود.

بیش از یک سال است که مجموعه­‌ای از شهادت‌­ها و شکایت­‌های 27 زن علیه این روزنامه‌­نگار، نویسنده و مجری رادیو و تلویزیون فرانسوی در جریان است. مارس گذشته روزنامۀ لوموند Le Monde شهادت 8 زن را منتشر کرده بود و روایت­‌های پراکندۀ برخی دیگر از قربانیان نیز در توییتر منتشر شد؛ ولی اقدام و تصمیم مدیاپارت برای گردهم آوردن این روایات، و شهادت زنانی که بیشترشان آشنایی قبلی با همدیگر ندارند، از این حیث مهّم است که برای اولین بار در رسانه­‌های فرانسوی این فرم روایت و شهادت جمعی علیه تجاوز و خشونت جنسی منتشر شد. روایت‌ها و شهادت‌هایی که مدیاپارت آن را موضوع “منفعت عمومی” تلقی می‌کند.

در حال حاضر چندین پرونده قضایی با اتهامات مشابه علیه PPDA در جریان است: از بین این زنان، 8 نفر قربانی تجاوز هستند که 2 تن از آنان در نوجوانی (زیر18 سال) در معرض تجاوز قرار گرفته‌اند. برخی از آنها برای اولین بار است که شهادت می‌­دهند. این جریان در حالی پیش می­‌رود که PPDA همچنان بر بی­‌گناهی خود و رد اتهامات وارده از سوی زنان پافشاری می­‌کند. او همچنین درخواست مدیاپارت را برای مصاحبه و حضور در این رسانه رد کرده است. 

افشاگری­‌ها علیه PPDA در 21 فوریه 2022، با روایت فلورانس پورسل Florence Porcel نویسنده فرانسوی که اولین شکایت رسمی علیه  PPDAرا در خصوص تجاوز و آزار جنسی طی بازۀ زمانی 2004-2009 به دادستانی عمومی نانتر ارسال کرد آغاز شد و منجر به شروع پروسۀ تحقیقات مقدماتی تجاوز جنسی گردید. دفتر دادستانی عمومی نانتر، مسئول این تحقیقات، تصریح می‌­کند که شهادت‌­ها «در حال حاضر موضوع بررسی دقیق هستند، تا صحتشان تأیید شود». شکایت فلورانس به عنوان اولین شکایت رسمی علیه PPDA از این حیث مهّم است که سبب شد که 22 زن دیگر در بهار 2021 علیه PPDA شکایت رسمی کنند. بنابراین مهّم‌ترین سئوالی که پیش می‌آید، این است که اهمیت و جسارت عمومی­‌تر شدن روایت­‌گری‌ و اصرار برای روایت‌­گری از کجا آمده و برچه اساسی است؟!

فلورانس پورسل اولین راوی و شاکی پرونده تجاوز و آزار جنسی پاتریک پواور داروور (PPDA)

شکایت فلورانس به عنوان اولین شکایت رسمی علیه PPDA از این حیث مهّم است که سبب شد که 22 زن دیگر در بهار 2021 علیه PPDA شکایت رسمی کنند. بنابراین مهّم‌ترین سئوالی که پیش می‌آید، این است که اهمیت و جسارت عمومی­‌تر شدن روایت­‌گری‌ و اصرار برای روایت‌­گری از کجا آمده و برچه اساسی است؟!

طبق اطلاعات ثبت شده در پرونده قضایی در خصوص شکایت 23 زن، محل تعرض و تجاوز، دفتر شخصیِ PPDA در ساختمان شبکۀ رسمی TF1[2]، هتل، ساختمان وزارت فرهنگ و… بوده است. در گزارش نهایی و جامع پلیس از PPDA و اتهامات وارد شده به او چنین قید شده: یک شکارچی جنسی که از قدرت و نفوذ خود استفاده می­‌کند و سوالات شخصی و آزاردهنده­‌ای مثل «آیا در یک رابطه هستی، آیا وفادار هستی؟، آخرین بار ِ کِی با کسی خوابیده­‌ای؟، آیا خودارضایی می‌­کنی؟» مطرح می­‌کند. طبق این گزارش پلیس، در اکثر روایت­‌ها به خشن و وحشیانه بودن عمل او، بدون کوچک‌­ترین تلاشی برای اغواگری، و بدون صرف توجه بیشتر به زنان اشاره شده است، به طوری که در اکثر موارد زنان جرأت ردِّ رفتارهای زمخت او را نداشته‌اند.

فلورانس علت تعلل در شکایت و سکوت طولانی خود را ترس از عدم باورپذیریِ شهادت خود به دلیل جایگاه PPDA و «نفوذ روانی و سوء‌استفاده از قدرت» از جانب او بیان کرد. او در خصوص تمایلش به حضور در برنامۀ تدارک دیده شده از سوی مدیاپارت بر اهمیت آشنایی و ملاقات با سایر قربانیان تاکید کرده و پیشنهاد تشکیل انجمن و گروهی متحد را داد. درواقع، او که قبلاً انجمنی به اسم می‌­تو مدیا MeTooMedia را راه‌اندازی کرده بود، بر اهمیت تشکیل گروه متحدی خاطرنشان کرد که نشان دهد در برابر تهاجم، تهدید و پرخاشگری­‌های PPDA و به‌ویژه قدرت نفوذ او و حامیان پرنفوذش در سیستم قضایی ترسی ندارد. فلورانس همچنین افزود: «این خیلی مهّم است که همۀ ما یکپارچه بگوییم که از او نمی­‌ترسیم. باید نشان دهیم که دیگر هیچ ترسی از او نداریم، چرا که ما از این پس باهم هستیم […] من همچنان ایستاده مقاومت می­‌کنم و قصد دارم همچنان ایستاده و محکم بمانم و ادامه دهم.»

پیشتر و به‌دنبال شکایت‌های رسمی، PPDA با شرکت در برنامه­ تلویزیونی کوتیدین[3] تمام اتهامات را رد کرده و اتهامات وارده از سوی فلورانس را خیالی، تهمت‌­آمیز و به منظور بدنام کردن او دانسته بود. او همچنین علیه 16 زن شکایت کرد و ادعا کرد که «هرگز در زندگی‌­ام هیچ رابطۀ «احساسی یا جنسی» را بدون رضایت یا با زور و اجبار قبول نکردم. «فلورانس پرسل ادعا می­‌کند که رضایتی نداشته؛ دقیقاً راست می‌­گوید؛ چرا که ارتباط و نزدیکی­‌ای در کار نبود […] تمام روایت­‌هایی که تاکنون بازگو شده همه بی­‌نام و نشان بوده و تاکنون شخصی حقیقی جرأت چشم در چشم شدن با من و بیان این اتهامات را نداشته است.»

پاتریک پواور داروور PPDA در برنامه تلویزیونی کوتیدین

این حمله­‌ها از سوی PPDA، واکنش هشت زن را در پی داشت که در نوامبر گذشته در روزنامۀ لیبراسیون منتشر شد. PPDA گفته بود: «این یک واقعیت است که من از نسلی هستم که اغواگری (جلب‌توجه کردن) و همچنین “بازی اغواگری” اهمیت خاص خود را داشت.» این گفته سبب واکنش راویان شد. آنها با پوچ و گمراه‌کننده دانستن اظهارات PPDA در خصوص اغواگری، آن را بسیار ناعادلانه، توهین‌­آمیز و همچنین تحریک‌­کننده دانستند. امانوئل دانکورت Emmanuelle Dancourt در این­‌باره می­‌گوید: «ما تمام زنانی که در اینجا حضور داریم به‌خوبی می‌­دانیم که آزارهای جنسی از سوی او هیچ سنخیتی با اغواگری ندارد. او حتّی نمی‌داند آزار جنسی چیست. هیچ نوع «بازی اغواگرانه­‌ای» که از آن صحبت می­‌کند، در کار نیست.»

8 تن از زنان مورد آزار و تجاوز PPDA پاسخ حملات وی را در روزنامه لیبراسیون دادند

در واقع سلطه، قدرت، نفوذ روانی و Manipulation [دستکاری روانی] دقیقاً جزو تاکتیک و شیوه‌­هایی است که متجاوزین و آزارگران، به‌ویژه مردانی که از قدرت و نفوذ بالایی در عرصۀ سیاسی، اجتماعی و در رسانه­‌ها برخوردارند، از آن بهره می‌برند. یکی از زنان می­‌گوید: «سعی کردم به آرامی مخالفت کنم و خودم را از دست او خلاص کنم. زمزمه­‌وار گفتم که نمی­‌خواهم، دوست­‌پسر دارم، اما چنان خشکم زده بود که جرأت نداشتم، او را با شدت از خودم دور کنم.» بر اساس شهادت­‌ها سوال PPDA از همۀ دختران تحریریه در ابتدای آغاز به کارشان این بوده که «آیا ازدواج کردید؟، پارتنر دارید؟، آیا وفادار هستید؟!»

در واقع سلطه، قدرت، نفوذ روانی و Manipulation [دستکاری روانی] دقیقاً جزو تاکتیک و شیوه‌­هایی است که متجاوزین و آزارگران، به‌ویژه مردانی که از قدرت و نفوذ بالایی در عرصۀ سیاسی، اجتماعی و در رسانه­‌ها برخوردارند، از آن بهره می‌برند.

هلن دوونک Hélène Devynck خبرنگار شبکه TF1و یکی از قربانیان تجاوز، در پاسخ به این گردهم­‌آییِ جمعی در صحن مدیاپارت می‌گوید: «با این‌که عمومی کردن حریم خصوصی و به‌­ویژه بازگو کردن روایت­‌های تجاوز و آزار، سخت و آزاردهنده است و هیچکدام ما تمایلی برای مرور دوباره [این اتفاق] و به‌­ویژه عمومی کردن این خشونت نداریم، ولی رفتارهای خشونت­‌آمیز PPDA علی‌الخصوص شکایت او از 16 نفر از ما (شاکیان) مصمم‌مان کرد تا در این برنامه شرکت کنیم. برخلاف شکایت رسمیِ ما علیه این فرد، تاکنون هیچ اقدامی از سوی مراجع قضایی صورت نگرفته است.» او همچنین تاکید کرد «تمام این اتفاقات ناراحت‌کننده، ناگوار و خشن هستند، ولی تنها چیزی که حائز اهمیت و ارزشمند است، همبستگی ما زنان و حضور جمعی و شهادت جمعی ما در این برنامه است؛ آنچه که PPDA سعی داشت از ما بگیرد؛ با ترساندن، با ادعای اینکه اتحاد و یا گردهم‌آ­یی ما چیزی جز یک توطئه نیست. در حالی‌که بسیاری از ما قبل از باز شدن پروندۀ تحقیقاتی و برخی هم قبل از حضور در این برنامه همدیگر را نمی‌شناختیم.»

دو نفر از زنان که در این برنامه شرکت کردند و مایل به افشای نام و چهرۀ خود نبودند، دلیل آن را ترس از قدرت و نفوذ PPDA و اطرافیانش دانستند. به بیان یکی از این آزاردیدگان: «علاوه بر اینکه PPDA فردی قدرتمند و صاحب نفوذ است، همچنین دارای حلقه‌­ای امن از اشخاص پرنفوذی است که به­‌شدت از او دفاع می­‌کنند. در واقع او و اطرافیانش چنان قدرت و نفوذی دارند که از وارد آوردن فشار و اِعمال هر خشونتی بر ما قربانیان برای تهدید کردن، خفه کردن صداهایمان، تحریم و حذف ما هیچ ابایی ندارند؛ و این چیزی بود که من آن را تجربه کردم […] علی­‌رغم تمام آسیب‌های روحی و روانی و سختی‌هایی که کشیدم، تصمیم گرفتم تا به‌­صورت ناشناس شهادت بدهم و ناشناس باقی بمانم؛ چون همچنان بر این باورم که پی­آمدهای آشکارسازیِ علنی من، از خشونتی که بر من اعمال شد، بیشتر خواهد بود.»

دومین شاهد، که مایل به افشای نام و چهره­‌اش نبود، با تاکید بر گفته­‌های شاهد قبلی این‌گونه ادامه داد: «با توجه به شغل و موقعیت حساس کاری‌­ام نمی‌­توانم نام و چهره­‌ام را افشا کنم. علاوه‌بر این هیچ­یک از اطرافیانم در جریان این اتفاق نیستند. حتی آ‌ن موقع که شانزده سال داشتم سعی کردم تا این اتفاق را بازگو کنم، ولی به دلایلی هرگز نتوانستم؛ ولی با شکایت فلورانس علیه PPDA بیش از پیش مصمم شدم تا شهادت دهم و برای نخستین بار از خشونتی که در نوجوانی تجربه کردم پرده بردارم. با این حال تمایلی به آشکار کردن چهره‌­ام و چشم در چشم شدن با مردم و دوربین‌­ها ندارم.»

کلمانس دو بلازی Clémence de Blasi از دیگر زنانی است که به دنبال جریان افشاگری و شکایت فلورانس اقدام به افشاگری کرد. او اظهار کرد که سال­ها در فکر افشاگری بوده ولی در انتظارِ اولین شکایت بود تا به طبع آن اقدامی جدی انجام دهد؛ آنچه با شکایت فلورانس برای او محقق شد و به محض خواندن روایت فلورانس، به بیان روایت خود در توییتر پرداخت.

آنچه در خصوص این افشاگری­‌ها، به‌­ویژه علیه یک چهرۀ شناخته‌شده رسانه‌ای و بانفوذ و پرقدرت، مهّم‌است، اهمیت اولین افشاگری عمومی و شکایت رسمی است که به سایر قربانیان آسیب­‌دیده­ از این قضایا جرات بخشید. نکتۀ کلیدی در تک‌­تک این روایت­‌ها، الهام از اولین راوی و افشاگر است.

ژوستین Justine، یکی دیگر از قربانیان آزار جنسی، که تمایل به روایت جزئیات شهادت خود ندارد، با سختی می‌­گوید: «اولین بار است که من در این­‌باره صحبت می­‌کنم و در رسانه­‌ای حاضر می­‌شوم. ترجیح می­‌دادم ناشناس باقی بمانم؛ چون می‌خواستم تا زمان حضور در دادگاه چیزی نگویم و بی‌صبرانه منتظر برگزاری چنین دادگاهی هستم. مواردی هستند که هرگز از آنها صحبت نکرده‌­ام. شهادت اولیۀ من بعد از شهادت فلورانس و با هدف حمایت از او بود تا خوانندگان روایت او را باور کنند. می‌دانسم او راست می‌گوید؛ چون من‌ هم آن‌را تجربه کردم. در سال‌های 1995 خودم را خیلی تنها حس می­‌کردم و تصور هم نمی­‌کردم که این اتفاقات برای زن دیگری هم اتفاق افتاده باشد. بنابراین مهّم بود که به پلیس بگویم که فلورانس چیزی جز واقعیت نمی­‌گوید. از آن موقع تصمیم گرفتم تا به این مسیر طولانی و پرمشقت ادامه دهم؛ نه­‌تنها برای خودم، بلکه به­‌خاطر زنان و قربانیان دیگر.»

ماری‌­لور، Marie Laure قربانی دیگری که در سال 1985 مورد تجاوز PPDA واقع شده، می­‌گوید: «آنچه من در سال 1985 تجربه کردم تجاوز بود؛ تجربه‌­ای وحشتناک و تلخ که بارها از آن صحبت کردم؛ ولی نه کسی گوش داد و نه کسی باور کرد. من بارها در بین اطرافیانم از آن صحبت کردم؛ چرا که از آنچه اتفاق افتاده و تقصیر من نبود، شرمگین نیستم. معتقدم باید از آن صحبت کنیم؛ چرا که آن مرد باید شرمنده باشد نه ما. سال­‌ها بود خودم را سرزنش می­‌کردم که احمق و ساده بودم که دنبال او وارد اتاق شدم. این خودزنی فقط تقصیر من نبود، بلکه نامزدم به دلیل این‌که من آدم کثیفی هستم، مرا ترک کرد. با وجود اینکه سال­هاست به زندگی‌­ام ادامه می‌­دهم، چیزی که همیشه باقی مانده و بسیار مشمئز‌کننده است […] این بود که مردی که نه اسم من را می‌­دانست، نه مورد علاقۀ من بود -و من حتّی او را خیلی زشت می­‌دیدم- با اتکا بر قدرت و شهرتی که داشت چنان جرأتی به خود داد و زندگی مرا که 23 سال بیشتر نداشتم و تنها آرزویم گذراندن یک دورۀ آموزشی بود، نابود کرد.» ماری لور در ادامۀ برنامه با جزئیات بیشتری حادثۀ این تجاوز را بیان کرد.

آنچه در خصوص این افشاگری­‌ها، به‌­ویژه علیه یک چهرۀ شناخته‌شده‌ رسانه‌ای و بانفوذ و پرقدرت، مهّم‌است، اهمیت اولین افشاگری عمومی و شکایت رسمی است که به سایر قربانیان آسیب­‌دیده­ از این قضایا جرات بخشید. نکتۀ کلیدی در تک‌­تک این روایت­‌ها، الهام از اولین راوی و افشاگر است.

مارگو کوکی گلز Margot Cauquil-Gleizes که در نوجوانی مورد تجاوز PPDA قرار گرفته بود می­‌گوید: «در نوجوانی در 1984 نامه­‌ای به PPDA و مارگریت دوراس نوشته بودم تا نظرشان را در مورد نوشته‌­ام بدانم. پاسخی از سوی مارگریت دوراس دریافت نکردم، ولی PPDA به من زنگ زد. شب به خانۀ ما زنگ زد و حتی در تماسی که گرفته بود از من پرسید چه نوع لباس زیری به تن دارم. من که شوکه شده بودم در آن لحظه جوابی ندادم. مجدداً یک سال بعد در 1985 با من تماس گرفت و به بهانۀ این­که در فستیوالی در شهر ما شرکت خواهد کرد خواستار ملاقات با من شد. من هم با خوشحالیِ تمام نوشته‌­هایم را برداشته و به هتلی که آدرسش را داده بود رفتم. به من گفتند که ایشان در اتاق منتظر من است…». مارگو در ادامه با بغض جزئیات تجاوز را بیان کرده و می­‌گوید: «تمام اتفاقی که افتاد، از هل دادن روی کاناپه و کندن لباس‌­هایم و بعد تجاوز، حتی 5 دقیقه هم طول نکشید […] چند سال بعد در 24سالگی دوباره به خاطر نوشته­‌هایم با او ملاقات کردم. در دفتر کار TF1 (کانال تلوزیونی رسمی فرانسه) منشی از من خواست تا به دفتر او بروم…» مارگو توضیح می‌­دهد که برای بار دوم چگونه از سوی او مورد تعرض قرار گرفته و وادار به انجام کاری شده که نمی‌­خواسته و در پی امتناعش PPDA او را از اتاق بیرون کرده و نوشته­‌هایش را پس داده است.

تسخیر، دستکاری و فشار روانی برای هدایت به سمت خواستۀ آزارگر شیوه‌هایی از اعمال قدرت PPDA بوده که آزاردیدگان به آن اشاره می­‌کنند. مارگو تاکید می­‌کند «در روایت ماری­لور خودم و آنچه را که برای من اتفاق افتاد می­‌بینم. دقیقاً مثل او خودم را سرزنش می­‌کردم که این تقصیر من بود که به اتاق او رفتم؛ تقصیر من بود که داد نزدم و ساکت ماندم […] تمام این سال‌­ها آن خشونت را انکار می­‌کردم. نهایتاً بعد از 37 سال، که سکوت را شکسته و شکایت کردم، با توضیح پلیس که گفت این یک تجاوز است به خودم آمدم.» PPDA دربارۀ شکایت مارگو به پلیس گفته که او حتی چنین شخصی با این اسم را نمی‌شناسد: «هیچ چیزی از این اتفاق به خاطر ندارم و شخصی نیستم که کسی را اجبار به کاری بکنم. نه تسلطی بر این خانم داشتم و نه تحت تابعیت من بود.» مارگو در پاسخ به این ادعای PPDA می­گوید: «او تسلط کامل بر من داشت. از یک طرف مرا تشویق به نوشتن می­‌کرد و می­‌گفت که چقدر استعداد دارم و پیشنهاد انتشار نوشته‌هایم را می­‌داد و از طرفی چنین رفتاری با من می‌­کرد. بنابراین به‌طور روانی کاملاً بر من سلطه داشت. او به دنبال شکایت من و با افترا دانستن آن سعی در خفه کردن صدای من دارد و به‌همین دلیل از من شکایت کرده است.»

PPDA در دفتر کارش ملاقات­‌های مشابه، گرچه با دلایل متفاوت، و تعرض‌­های مشابه داشته است. ارمل Armel که در 2003 تحت تعرض و آزار جنسی PPDA قرار گرفته بود با دیدن متنی در کتاب PPDA (که در 2005 برای دخترش نوشته بود) و به این ملاقات اشاره داشت، شوکه شده و از طریق ایمیل دوباره با PPDA ایمیل مکاتبه می‌کند تا به او بفهماند که هنوز بوسۀ اجباری، خشونت و تعرضی که او در آن ملاقات داشته را فراموش نکرده، و او با چه حقی در کتابش دربارۀ این ملاقات نوشته است. پاسخ PPDA به این ایمیل، که بر عصبانیت ارمل افزوده، یکی از دلایل شهادت اوست. PPDA نوشته بود: «ایمیل شما بسیار توهین‌­آمیز است. شما یک پیام محبت‌­آمیز را تحریف کرده‌­اید. درحالی­‌که آن بوسۀ محبت­‌آمیز با هدف اعتماد­به­‌نفس بخشیدن به شما صورت گرفته است.» ارمل از PPDA به­‌عنوان «شکارچی» یاد می­‌کند و تاکید دارد که او چگونه از فرصت‌­های پیش‌­آمده به‌­راحتی به نفع خودش استفاده می‌­کند. PPDA در مورد اتهامات ارمل هم ادعا می‌کند: «من چنین شخصی را به خاطر ندارم و اگر بوسه‌­ای در کار بوده از روی محبت بوده و من هرگز کسی را به اجبار نبوسیده ام.» در واکنش به این ادعا، ارمل به مدیاپارت می‌گوید: «حرف زدن و شهادت دادن آسان نیست؛ آن هم در حالی‌که می‌دانم این افشاگری نه­‌تنها هیچ منفعتی برای من ندارد، بلکه به ضرر من هم خواهد شد. بنابراین قرار گرفتن در این مبارزه خیلی سخت است. ولی امروز برای زنانی که بیش از من رنج دیده‌­اند و همچنان در عذاب­ند، شهادت می‌­دهم.»

در ادامه شارلوت Chalotte می­‌افزاید که چگونه PPDA در سال 2014 رفتارها و تعرضی مشابه آنچه را که ارمل تعریف کرد تجربه کرده است: «او تصویری پدرانه از خود نشان می­‌دهد که از آن برای اهدافش استفاده می­‌کند […] شهادت فلورانس از این حیث اهمیت داشت که شهامت حرف زدن از این تعرض را به من داد. من چنین شانسی داشتم که این تعرض تاثیر چندانی بر زندگی من نگذاشت؛ در حالی‌که برای برخی تبعات مخرب‌­تری داشته. به همین جهت در اینجا هستم تا با شهادتم از دیگر قربانیان حمایت کنم.» شارلوت دربارۀ ادعاهای PPDA خاطرنشان می­‌کند: «همه ما زنان در مورد شهادت‌­ها و شکایت‌­هایمان دائما حرف­‌های تکراری او را مبنی بر این‌که رفتارهایش از روی محبت و علاقه بوده و یا به راحتی آن­ها را [نتیجۀ] اغواگری می­‌نامد، شنیده‌­ایم […] در حالی‌که همه نادرست است و احساس ما اینگونه نبود.»

انکارهای PPDA به‌­ویژه تاکید بر نشناختن زنانی که مورد تجاوز، تعرض و خشونت واقع شده‌اند، و همچنین تاکید بر به خاطر نیاوردن جزئیات روایات، به نوعی نشان از راحتی و آسودگی­‌خاطر او حین تعرض بوده؛ که ناشی از اعتمادبه­‌نفس بالای او و فضای امنی است که از آن برخوردار بوده است. این حس امنیت و اعتمادبه‌­نفسِ نشأت­‌گرفته از آن، نه‌­تنها به واقعیت‌­هایی چون قدرت، نفوذ و داشتن حلقه‌­ای از اطرافیان و دوستان پرنفوذ برمی‌­گردد، از طرفی نیز ناشی از حس اطمینانی است که او از عدم شکایت و واکنش زنان علیه رفتارهایش داشته است؛ اطمینانی که واقعیت زیسته در سیستمی مردسالار آن را به متجاوز می­‌بخشد. سیستمی که که خشونت صورت گرفته علیه‌ زنان را تقصیر خود آن‌ها و رفتارهایشان می‌داند و در نتیجه باعث می‌شود زنان خود را بابت این‌که چطور به اندازۀ کافی باهوش و آگاه نبوده­ و ساده‌لوحی کرده‌ یا پوشش مناسبی نداشتند، سرزنش کنند.  

انوک (Anouk) و کَمی (Camille) هم از دیگر قربانیان تعرض جنسی از سوی PPDA هستند که به‌دنبال شکایت رسمی فلورانس لب به سخن گشوده‌­اند. کَمی که در سال 2009 از سوی PPDA  مورد تعرض جنسی قرار گرفته به دلیل فشار روحی روانی نتوانست چندان حرفی بزند و یا پاسخ بیشتری به سوال روزنامه‌نگاران بدهد. او تنها به نقش مهم شکایت فلورانس در تصمیم او به سخن گفتن تاکید کرد: «[حرف زدن] کار آسانی نیست». انوک روزنامه‌نگاری است که PPDA در سال 2003 با او تماس گرفته تا از او درخواست کند تا در برنامه‌­ای در خصوص ادبیات شرکت کند. او می­‌گوید که چطور قرار ملاقات با او در دفتر کارش در ساختمان TF1 در پاریس در ساعت 20 شب کمی عجیب بوده. او ادامه می‌دهد که «حین صحبت از کتاب و برنامه تلویزیونی و نحوه برنامه‌ریزی، PPDA در حالی که دستانش داخل جیب شلوار گشادش بود، در حال خودارضایی بود […] و کم‌کم صحبت­‌های او تبدیل به سئوال‌هایی در مورد زندگی شخصی و جنسی من شد و من پاسخ دادم که موضوع بحث ما و دلیل ملاقات ما این موضوع نبوده و بعد آنجا را ترک کردم.» انوک به‌دنبال دیدن شکایت فلورانس، با گروه تحقیق پلیس برای شهادت دادن تماس گرفته است. نکتۀ مهمی که در مورد شهادت دادنش برآن تاکید می‌­کند این است که به نظر او فلورانس اقدام مهم و حساسی کرده، ولی تنها «تعداد» شهادت قربانیان است که می‌تواند PPDA را از پای درآورد: «با خودم گفتم که اگر تعداد ما قربانیانی که چنین خشونتی را تجربه کرده و حاضر به شهادت دادن هستیم، افزایش یابد، به فلورانس در روند شکایتش کمک خواهد کرد و حتی ممکن است سبب توقف چنین سیستمی شود.»

انکارهای PPDA به‌­ویژه تاکید بر نشناختن زنانی که مورد تجاوز، تعرض و خشونت واقع شده‌اند، و همچنین تاکید بر به خاطر نیاوردن جزئیات روایات، به نوعی نشان از راحتی و آسودگی­‌خاطر او حین تعرض بوده؛ که ناشی از اعتمادبه­‌نفس بالای او و فضای امنی است که از آن برخوردار بوده است.

استفانی Stéphanieمی‌­گوید که برای انجام مصاحبه کاری به دفتر PPDA در TF1 رفته بود: «ملاقات ما بعد از ساعت 20 بود و هنگامی که وارد دفترش شدم تلفن زنگ زد و من سمت قفسۀ کتاب‌ها رفتم… تنها 5 دقیقه بعد آلتش در دهن من بود. در آن زمان من آنورکسیک (بی‌اشتهایی عصبی) بودم و تنها 30 کیلو وزن داشتم [او پس از سکوتی طولانی و با بغض ادامه می­‌دهد]، PPDA که دخترش مبتلا به آنورکسی بود[4]، می‌دانست که این بیماران تحمل هیچ بو یا طعم مشمئزکننده و یا گذاشتن چیزها در دهان را ندارند، چه رسد به… با بازگو کردن این روایت به پلیس به خاطر آوردم که آلتش طعم و بوی صابون داشت… و از زمان یادآوری آن هفته‌هاست که به این فکر می‌کنم که او آلتش را چرا با صابون شسته بود؟ یعنی همه چیز از پیش تعیین شده بود و او می‌دانست با من چه خواهد کرد؟ این عادی نیست که ده­‌ها سال بعد، تمام این اتفاقات دوباره با همان شدت مرور شوند و آزاردهنده باشند […] بازگو کردن و مرور این اتفاقات برای همه ما سخت و ناراحت کننده است، ولی همه مقاوم ایستاده­‌ایم و با هم هستیم. او زندگی تک‌­تک ما را ربود و ولی اجازه نخواهیم داد که اتحاد و همبستگی کنونی‌مان را از ما بگیرد.» در جواب این شکایت، PPDA بدون انکار این اتفاق به پلیس گفت که اجباری در کار نبوده و تمام اتفاقاتِ رخ داده همراه با رضایت بوده و این استفانی بوده که به سمت او آمده و با او وارد رابطه شده است.

این حس امنیت و اعتمادبه‌­نفسِ نشأت­‌گرفته از آن، نه‌­تنها به واقعیت‌­هایی چون قدرت، نفوذ و داشتن حلقه‌­ای از اطرافیان و دوستان پرنفوذ برمی‌­گردد، از طرفی نیز ناشی از حس اطمینانی است که او از عدم شکایت و واکنش زنان علیه رفتارهایش داشته است؛ اطمینانی که واقعیت زیسته در سیستمی مردسالار آن را به متجاوز می­‌بخشد. سیستمی که که خشونت صورت گرفته علیه‌ زنان را تقصیر خود آن‌ها و رفتارهایشان می‌داند و در نتیجه باعث می‌شود زنان خود را بابت این‌که چطور به اندازۀ کافی باهوش و آگاه نبوده­ و ساده‌لوحی کرده‌ یا پوشش مناسبی نداشتند، سرزنش کنند.  

به‌رغم تمام این اتهامات PPDA هنوز هم چهره‌ای پرنفوذ و تاثیرگذار در فرانسه به‌شمار می‌آید

موریل Murielle با اشاره به اهمیت این افشاگری‌ها و به تعداد بالای شکایت‌­های رسمی و شکایت­‌هایی که هنوز به دلایلی ثبت نشده‌اند، آن را بی­‌سابقه خواند و بر اهمیت پروندۀ  Metoo علیه PPDA تاکید کرد و آن را در نوع خود بی­‌نظیر دانست. او تاکید کرد، گروهی که ما امروز با مشارکت اکثریت زنان قربانی تاسیس کرده‌ایم نه تنها باعث افزایش قدرت ما در برابر شخصی پرنفوذ است، بلکه سبب پیشرفت جامعه در برابر این مسائل و تاثیرگزاری مهم در سطح جامعه به ویژه برای زنان قربانی خواهد بود که هنوز قدرت و آمادگی افشاگری ندارند. او به تأسیس می­‌تومدیا MetooMedia از سوی زنان شاکی این پرونده اشاره کرد، که فعالیت‌­های خود را در پذیرش، کمک به زنان و مردان قربانی (همراهی، کمک در روند پرونده‌­های قضایی، مشاوره­‌های روانپزشکی و…) در عرصه رسانه (تلویزیون، سینما…) و جمع‌­آوری داده‌­ها و اطلاعات ادامه می­‌دهند. او به تعداد زیادی از زنان و مردان اشاره می­‌کند که با می­‌تومدیا در ارتباطند و با آنها مکاتبه می‌­کنند ولی چون پروندۀ شکایت آنها باز نشده است، افشاگری­شان هنوز عمومی نگردیده است.


لینک یوتیوب برنامه مدیاپارت و شهادت 20 شاکی زن درباره‌ی تعرض و آزار جنسی توسط PPDA:

[1] پاتریک پواور داروور Patrick Poivre d’Arvo نویسنده، روزنامه‌نگار و مجری تلویزیونی و رادیویی فرانسوی، متولد 20 سپتامبر1947.

[2] نخستین و قدیمی‌ترین شبکۀ تلویزیونی فرانسه که در ۲۶ آوریل ۱۹۳۵ تأسیس شد.

[3] Quotidien

[4] دختر PPDA، سولن‌، که از بیماری بی‌اشتهایی عصبی رنج می‌برد، در سال 1995، در 19 سالگی‌، در یكی از ایستگاه‌های مترو پاریس خودكشی كرد. مرگ سولن سبب شد تا پاتریک پواور داروور، 2 کتاب درباره‌ی بیماری و مشکلات روانی دختر خود بنویسد. در سال 2004، برناردت شیراک همسر رئیس‌جمهور سابق فرانسه ژاک شیراک، که دخترش نیز از این اختلال رنج می برد، یک مرکز درمانی در پاریس برای نوجوانان افتتاح کرد و آن را “میسون دِ سلن” نام‌گذاری کرد.